داستانهای اساطیر ایران – لشکریان اهریمن؛ دیوها و هیولاها
معرفی ارتش شیاطین در نبرد با نیروهای ایزدان و فرشتگان اهورامزدا
پردیس احمدی ۱ روز پیش ۴.۶ ذخیره
در هزاره اول همانطور که پیشتر بررسی کردیم اهورامزدا، قادر متعال، قدرتهای خود را در میان فرشتگانی به نام امشاسپندان تقسیم کرده و سپس با کمک آنها، شروع به خلق لشکری از ایزدان میکند؛ چرا که میداند برادرش اهریمن به زودی بر آنها میتازد.
باری ما در این زمان از سرزمین روشنایی و نور خارج میشویم و آهسته و در سکوت، بی آنکه اهریمن بداند که او را تحتنظر داریم، به سرزمین تاریکی و سیاهی وارد میشویم تا ببینیم اهریمن، در خشم و نفرت خود از این همه نور و زیبایی، به چه کار مشغول است؟
اهریمن که با پیشنهاد اهورامزدا و تاریخی که برادرش برای نبرد مشخص کرده بود موافقت میکند، در سرزمین تاریکی به ساخت دیوهایی مشغول میشود که بتوانند برای شکست اهورامزدا و تصاحب سرزمین نور و زیبایی یاریاش کنند.
اهریمن کیست؟
اهریمن یا انگرهمینو (Angra Mainyu) سرچشمه تمام بدیها و سالار دیوان است. او نقطه مقابل اهورامزدا، سرچشمه نور و پاکی است. مهمترین ویژگی اهریمن، ویرانگری اوست که طبق اساطیر ایرانی در تمام برهههای زمانی و مکانی حاضر است.
جایگاه اهریمن که سرکرده تمام دیوان هستی بوده و لقب وی «دیوان دیو» است، مطابق اساطیر ایرانی، در زیرِ زمین و جهان تاریکی به سمت اپاختر (جهت جغرافیایی شمال) قرار دارد. او نیز مانند برادرش اهورامزدا، قادر به آفرینش است و در برابر مخلوقات زیبا و نورانی اهورامزدا، موجوداتی زشت و بدذات خلق میکند که جهان را به سمت ویرانی و تباهی میبرند.
اهریمن در قرار و مداری که با اهورامزدا برای نبردی عظیم میگذارد، به سرزمین تاریکیها بازگشته و شروع به خلق دیوها میکند؛ دیوهایی که نماد بیماری، مرگ، درد، گندیدگی، زمستان یا تابستان سخت، خشکسالی، گرسنگی، سستباوری، ناهنجاریهای اخلاقی و سایر گناهان هستند.
هفت سردیو
اهریمن با آگاهی از آفرینش امشاسپندان (که در روایاتی هفت و در روایاتی شش نفر هستند) سرکرده دیوها (سردیوان یا کَمالگان) را خلق میکند تا هر یک قدرتی مشابه یکی از امشاپسندان داشته و توانایی مقابله با آنها در جهت تباهی و سیاهی را داشته باشند. (در روایتی که امشاسپندان شش تن هستند، شش سردیو داریم.
۱. اَکومن (اَکهمَنه – Akamanah): نماد بداندیشی و افکار ناامیدانه و منفی. او دشمن بهمن و پیامآور اهریمن است.
۲. اِندَر (ایندره): دشمن اَردیبهشت. دیوی نیرومند که در آیین کهن، صفاتی مشابه بهرام و مهر داشته اما در آیین زرتشتی، دیوی است که مانع برقراری نظم و بازدارنده خلقت موجودات نیکو میشود. در آیین زرتشتی اعتقاد بر آن است که این دیو مانع بستن کمربند مخصوص و مقدس زرتشتیان – کُستی یا بندِ دین – در سن تکلیف زنان و مردان میشود.
۳. ساوول (سَروَه): دشمن شهریور. او نماد پادشاهی با ظلم و ستم است. این دیو ریشه در اساطیر هندی دارد و با نام رودرَه سَروَه در اساطیر هندی حضور دارد.
۴. ناهیه (نانگهیثیه – Nanghaithya): دشمن اسفند است که نماد نارضایتی و بازدارنده مخلوقات از قناعت است. این دیو نیز تجسم یکی از موجودات شر در اساطیر هندی به نام ناستیه است.
۵. تَیریز (تئیری – Tairi): دشمن خرداد است که گیاهان و دامها را دچار بیماری و آفت میکند.
۶. زَیریز (زئیری – Zairi): دشمن مرداد و نماد زهر و سمهای کشنده است.
۷. سردیو هفتم را در برخی روایات خود اهریمن و در برخی دیگر اَئِشمه، دیو خشم و غضب میدانند که در نبرد خدایان برابر دیوان، مقابل سپندمینو یا روح پاک اهورامزدا قرار میگیرد.
دیوان مونث یا “دروجان”
علاوهبر سردیوان، اهریمن دیوهای مونثی نیز خلق میکند که البته در آثار باقی مانده از اساطیر ایرانی، به طور دقیق نمیتوان گفت کدام از ایشان مونث هستند. اما تعدادی از این دیوان مونث که از آنها با نام دورجان یاد شده نیز توسط اهریمن خلق میشوند که تعدادشان محدود است اما نقش مهمی در نبرد خدایان و سرنوشت هستی دارند:
جِه یا جَهی: مهمترین دیوزنی است که نقشی ویژه در اساطیر ایرانی و آفرینش دارد. او نماد همه پلیدیها و گناهان زنانه و روسپیگری است. در روایات اساطیری، او هم همسر و هم دختر اهریمن معرفی میشود که در نهایت، اهریمن را تشویق میکند تا برای بار دوم بر اهورامزدا یورش برد (هزاره سوم و چهارم). در حقیقت اینجاست که اهریمن از خوابی سه هزارساله بیدار شده و بر سری جهی بوسه میزند و از این بوسه تمام گناهان و پلیدیهای زنانه پدیدار گردد.
گوشاسب (بوشیانستا): دیوزن خواب مفرط و تنبلی است که طبق اساطیر ایرانی، دارای دستهایی بسیار دراز است و زمانی که خروس به سپیدهدم شروع به خواندن میکند، او تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا جهان را از بیداری و تلاش و کوشش باز دارد. گوشاسب پلکها را سنگین میکند و مردم را از برخاستن و سعی و فعالیت باز میدارد.
اودَگ: دیوزنی که مادر هفت سردیو و ضحاک ماردوش است. او مردم را به سخن گفتن در مکان و زمانی که باید سکوت کرد، وامیدارد.
دیوانِ مرگ
سهمناکترین دیوهای اساطیر ایرانی، دیوهایی هستند که با مرگ ارتباط دارند. این دیوها، دیوان مرگ نام دارند که چهار تن باشند:
اَستویداد (اَستوِهات): نامش به معنای درهمشکننده و از هم جداکننده استخوانهاست. او طنابی (کمند) دارد که از دور پرتابش میکند و بر گردن قربانی میاندازد. اوست که موفق میشود گیومرد (کیومرث، اولین انسان خلق شده یا ابرانسان اولیه) را شکار کند و بکشد. در اساطیر ایرانی گفته میشود که اگر استویداد به شما دست بزند، به خواب میروید و اگر سایهاش بر شما افتد، تب میکنید. اما وای به روزی که استویداد به شما نگاه کند…
ویزَرِش: دستیار و همکار استویدادِ دیو است که پس از آنکه اربابش استویداد، شخصی را برگزیند، با روح او به مدت سه شبانهروز در گیتی نبرد میکند. او بر در دوزخ نگهبانی میدهد و پیش از ورود ارواح بدانجا، آنها را میترساند و سپس روان مردگان را با زنجیر تا پل چینود که محل قضاوت ارواح مردگان و جدا کردن پرهیزگاران از گناهکاران است و از بلندترین قله البرز آغاز شده و تا عرش ادامه مییابد، میکشد.
وایبد (!): او پس از مرگ هر شخص وظیفه دارد که روان و تن ایشان را از هم جدا کند.
نَسو (نسوش): دیوی که بر بدن انسان، هنگامی که هنوز جان در تن دارد، یورش برده و آن را در چشمبههمزدنی میگنداند و زمانی که بدن، فاسد و گندیده شد، روح که دیگر قادر نیست در این قالب پوسیده بماند، از آن جدا میگردد. در حقیقت این دیو، نخستین عامل مرگ است.
دیوان اساطیر ایرانی و مقایسه آنها با هفت گناه کیبره دانته آلیگیری
دانته آلیگیری در مجموعه حماسی کمدی الهی، به هفت گناه کبیره اشاره میکند که سرنوشت و عاقبت شومی را برای هر یک از کسانی که مرتکبشان شود متصور شده و جالب اینجاست که شش مورد از این گناهان کبیره، یکی از دیوان اساطیر ایران باستان محسوب میشوند:
تنبلی: گوشاسب که در بخش دیوهای مونث درباره او صحبت کردیم نماد تنبلی و تنپروری است.
تکبر: پریمتی دیوزن تکبر است که در کنار ناهیه با اسفند مبارزه میکند.
حرص و طمع: آز دیوی است که صفت سیریناپذیری دارد و در پایان جهان، اهریمن، وادار میشود او را ببلعد.
فحشا: وَرَن دیو شهوت است که همراه با دیو آز بزرگترین دیوهای لشکر اهریمن را تشکیل میدهند.
حسد: دیوی به نام رَشک که کینه و بدنظری میآورد.
خشم: دیو خشم یا اَئِشمَه، دیوی است که سرتاپا از خون پوشیده شده. او پیامآور اهریمن است و به همراه دیو آز در کنار اهریمن، موفق میشوند به پایان جهان برسند. دیو خشم، دشمن دیرینه و قسمخورده ایزد سروش است که در نبرد خدایان و دیوان، به دست سروش از بین میرود.
این دیوها در اساطیر ایرانی، علت اصلی وقوع اتفاقات و رویدادهای مختلف بر روی زمین هستند. این دیوان به همراه پریان (که در اساطیر ایرانی از زادههای اهریمن، با ذاتی ناپاک و شرور هستند) به فریب دادن انسانها و صدمه زدن به مخلوقات اهورامزدا و ایزدان میپردازند.
۱۷ دیدگاه اسطورهشناسی ۱ روز پیش wpDiscuzدوست داشتید، نظر دهیدxInsert برای ذخیرهسازی نوشته نیاز است وارد حساب کاربری خود شوید، اگر حساب کاربری ندارید ثبتنام کنید.